اسلام بر اثر آموزههای اصیل و کاربردیاش از آغاز ظهورش موضوع کنجکاویهای جویندگان حقیقت بوده است؛ چنانکه بسیاری از پژوهشگران غربی سدههای اخیر به انگیزههای گوناگون، گوشه و کنار آن را بررسیده و شماری از آنان بدان گراییدهاند. باری، آگاهی اندکی درباره دلایل کاوشها و گرایش هوفمان به اسلام در آثار پژوهشگران یافت میشود. جستوجو درباره چگونگی مسلمان شدن نامسلمانان غربی، کار نادری نیست، اما بررسی تحلیلی و موشکافانه دلایل گروِش و چگونگی اسلامآوری هوفمان و اندیشههای اسلامشناسانه و آثار اسلامشناختی او، کاری نوپدید است. این مقاله به پاسخگویی چیستی همین دلایل میپردازد. گمان میرود کِششهای اسلام و رانِشهای مسیحیت از این دلایل بوده باشد. به تعبیر دیگر، هوفمان نخست بر اثر کمبودهای آیین نیاکانیاش از آن جدا شد و در کَند و کاوهای حقیقتخواهانهاش، به اسلام رسید و گرایید. با بررسی گونهشناختی و مطالعه موردی زندگی و آثار مراد ویلفرد هوفمان به چگونگی اسلام آوردن این شخصیت برجسته علمی و کاتولیک متعصب بر اثر مطالعه قرآن کریم و مشاهده زندگی مسلمانان، میتوان پاسخ گفت. او آثار فراوانی در اینباره پدید آورد و اندیشههای اسلامی را درونی کرد؛ چنانکه به اجرای مناسک و عبادات اسلامی، بسیار ملتزم بود.